بچه بغلي
ني ني هاي گل ميدونم بابا و مامان هاتون شما رو هم خيلي دوست دارن و اون ني ني هايي كه پا به دنيا گذاشتن لذت بغل گرفتن و بازي با بابا ومامان هاشون رو چشيدن. ديروز بابام زود اومده بود خونه و توي پذيرايي دراز كشيده بود كه خستگيش در بياد و مامانم هم داشت ميز شام رو آماده مي كرد كه بابام بهش گفت وقتي آيهان بدنيا اومد هر وقت رسيدم خونه بغلش مي كنم و باهاش بازي مي كنيم،منم اين حرف رو كه شنيدم دوست داشتم بپرم بغلش ولي انگار هنوز زوده و بايد منتظر بمونيم.مامانم گفت بچه بغلي ميشه چون منظور بابام رو درست متوجه نشده بود فكر مي كرد همش منو بغل ميكنه و نميگذاره زمين و منم بد عادت مي كنم ،ولي بابام كه هميشه خونه نيست...
نویسنده :
پریسا و هادی
19:52