من و کالسکه و دست مامان
سلام نی نی کوچولو های خوشکل . میدونین چییه ؟ مامان و بابام منو خیلی دوس دارن . آخه منو به موقع واسه ویزیت ماهیانه پیش آقا دکتر و مرکز بهداشت محله مون میبرن , هرچی لازم داشته باشم واسم زودی میخرن و میارن تا استفاده کنم . راستی عصر جمعه بابام منو برد به یه جایی که تا حالا ندیده بودم وااااااای اونجا چقد بزرگ بووووود !!!!! چه درختای بزرگی هم داشت !!!!!! با مامان و بابام رفتیم شاهگلی . بابام منو گذاشت توی کالسکم و دور دریاچه گردوند واااااااااااااای چقد خوش گذشت آخه اولین بارم بود سوار کالسکه شده بودم و یه جایی رفته بودم که تا حاااااالا ندیده بودم . جاتون خالی کلی گشتیم . بعدش هوا داشت سرد میشد ...
نویسنده :
پریسا و هادی
22:34
من و حاجی بابام در 13/04/90
حاجی بابای من دیگه با من حرف نمی زنه
30 تیر ماه 90 رو تا عمر دارم فراموش نمی کنم. من 2 روز بعد از تولدم چشم سمت چپم چرک کرد و هر کاری کردن درست نشد آخر سر بابام یکی از دوستاش چشم پزشک هست از اون وقت گرفت تا ساعت 11 روز 5شنبه 30 /4/90 بریم بیمارستان 29 بهمن . بابام فرصت نداشت ما رو ببره و به حاجی بابام گفت تا زحمت ما رو بکشه(مثل همیشه که واسه همه ما فداکاری می کرد)رفتیم بیمارستان و از اونجا قرار بود بریم خونه آقاجونم(بابای مامانم)حاجی بابا تو ماشین از مامانم پرسید(قیزیم گدیسیز مامان گیله؟)مامانم گفت (اجازه ورسیز بلی)بعد حاجی بابام گفت (الله چوخ شوکر هادی بالانین دا بالاسین گوردوم) چند بار تکرار کرد.ما رفتیم خونه آقاجونم بعد عصر اتفاق خیلی بدی افتاد و شب مامانم فهمید حاج...
نویسنده :
پریسا و هادی
1:46
نی نی های خوشگل شناسناممو گرفتم
وااای چقدر خوشحالم، آخه بابام امروز شناسنامه و دفترچه بیمه ام رو گرفته . میدونین چیه ؟ مامانم واسم خیلی زحمت میکشه . شبا پیشم میشینه تا من گریه نکتم . واسم شیر میده و پوشکم رو زود به زود عوض میکنه . مامانی خیییییییلی دوست دارم . راستی ٤ روزه که اومدیم خونه مامان بزرگم . مامان بزرگم داره به مامانم کمک میکنه تا من اذیت نشم . واااای یادم رفت بگم ، دایی رضا و زن دایی مونیکا با آیلین واسه دیدن من دارن از آلمان میان تبریز . هوووووورا دایی رضامو ٢ روز بعد میبینم . خدا جون از اینکه سالمم ازت ممنونم . آیهان ...
نویسنده :
پریسا و هادی
23:57
نی نی هااااا من به دنیا اومدددددم
نی نی های خوشکل من هم به دنیا اومدم . کوچولو ها من ساعت ١٣:١٩ روز شنبه ٠٤/٠٤/٩٠ به دنیا اومدم . خدا جون از اینکه سالم و سلامت هستم ازت ممنونننننننم . آخرش مامان و بابام به آرزوشون (که من سالم به دنیا بیام ) رسیدن . واااااای دنیا چقد بزرگههههه. بچه ها نمیدونین که مامانم واسم چقدر زحمت کشیده ؛ امروز من ٢ روز هست که به دنیا اومدو . مامانم هم شب اول هم شب دوم تولدم بیدار نشسته بود و ازم مراقبت میکرد . مامانی مرسی که مراقبم هستی . راستی بابام دیروز منو برد تو حموم و همه جام و شست واااای تمیزی چقد قشنگه ؛ منم اصلا گریه نکردم راستش وقتی بابا آب روم میریخت کلی خوشم میومد . بعدش زن عموم منو برد پیش مامانم من...
نویسنده :
پریسا و هادی
20:50
روز پدر مبارک
سلام پدرهای خوب فردا روز شما پدرهای مهربون هست ما نی نی ها شما رو خیلی دوست داریم آخه شما قهرمان های دلمون هستید من هم به نوبه خودم این روز رو از دنیای خودم واستون تبریک می گم.مامانم دوست داشت من روز پدر به دنیا بیام ولی انگار نشد.باشه مامان گلم هر چی خدا بخواد. به بابای خودم هم می گم تو دنیای من هستی همه چیم هستی خیلی دوست دارم روزت مبارک ...
نویسنده :
پریسا و هادی
16:02
ماجرای آهنگ تولدت مبارک
سلام نی نی های خوشگل ا مروز مامان من آهنگ تولدت مبارک را تو سایت من گذاشته آخه دیگه واسه اومدنم کم مونده می ترسه که یادش بره و نتونه اینکار رو انجام بده . راستی یه کم هم می خواد با این کار من رو واسه بدنیا اومدن راضی کنه که منم هی ناز می کنم. ...
نویسنده :
پریسا و هادی
15:44
باباي من
سلام ني ني ها امروز مي خوام از بابام بگم.باباي من خيلي باباي خوبيه و همه اون رو دوست دارن و احترام ميذارن ،منم خيلي دوستش دارم .خيلي دقيق و منظم هست.از هر كاري اطلاعاتي داره . مثلا كمد و تخت من رو خودش درست كرد البته قطعاتش رو رو هم سوار كرد.خيلي سخت بود چند روز زحمت كشيد.تو مطلب بعدي عكسش رو ميزارم .منم دوست دارم وقتي به دنيا اومدم و بزرگ شدم مثل بابام هم پسر خوبي و هم مرد خوبي باشم.راستي مامانم هم كه باهام حرف ميزنه بهم ميگه آيهان تو هم بايد سعي كني مثل بابات باشي و يه مرد بزرگ و خوب باشي.منم تو دل مامانم بهش قول دادم كه با كمك خدا ،فرزند خوبي براشون باشم و مايه افتخار بابا و مامانم باشم. ...
نویسنده :
پریسا و هادی
20:27