آیهان و محرم
کوچولوهای خوشکل سلام .
امسال سال اولی بود که من محرم و تاسوعا و عاشورا رو دیدم . واسم خیلی جالب بود آخه هیچکودوم از این مراسم هارو ندیده بودم واسه همین به دقت همه مراسم هارو نگاه میکردم . ظهر تاسوعا به همراه مامان بزرگ و مامان و بابام رفتیم مرکز توانبخشی فیاض بخش تبریز . اونجا جایی که همه بچه هایی که سلامتی کامل ندارن اونجا هستن . خدا جون ازت میخوام تا به همه بچه های مریض شفا بدی و از اینکه من سالم هستم ازت ممنونم . اونجا چند تا هیئت اومدن و کلللللی عزاداری کردن . مامان پریسا به بابایی گفته بود تا واسم یه پیرهن سبز و یه هد بند واسم بخره . بابا هم واسم اونا رو خرید مامانی اونارو تنم کرد و رفتیم عزاداری .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی